خلاصه کتاب:
_خانواده ی خوبی ان حاج خانم، من خیر بچه ی خودم رو میخوام. _دلش رضا نیست حاجی. _بچه است اون چه میفهمه چی به صلاحشه. صداشون رو میشنیدم، صداشون برام صیقل کشیدن روی فلز زنگ زده بود. معمولا انگشت هام رو داخل گوشم میبردم و گوش نمیدادم اما الان مجبور بودم، چون داشتن به زور راهیم میکردن سمت زندگی ای که برای من نبود. جایی که اصلا برای من نبود، من بلدش نبودم و حتی نمیخواستم یاد بگیرمش. _تا اومدن رستگار صبر کنیم. حاج بابا شمشیر از رو بسته بود نمیخواست برای لحظه ای صبرکنه.
ناب رمان: مرجع دانلود رمان برای موبایل و کامپیوتر. رمانهای عاشقانه، تاریخی، فانتزی و ... را با بهترین کیفیت دانلود کنید. ❤️📚📱\"
توضیحات متا خلاقانه: در ناب رمان، کلمات جان میگیرند و شما را به دنیایی دیگر میبرند. ✨ دانلود رمان و غرق شدن در خیال، همین حالا! 🌊
آمار سایت
635 نوشته
464 محصول
0 کامنت
1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.