آخرین رمان های ویژه
خلاصه کتاب:
گاهی فقط یک قدم اشتباه میتواند کلاً آیندهات را بکوبد و از نو، با یک داستان دیگر بنویسد. مثلاً من الان باید در گمشتپه باشم، عروس بیگ مراد، نه در این اتاق بیمارستانی، کنار مردی که نمیشناسم ...صدای بم و پرنفوذ دکتر شانههایم را بالا پراند. اومدی تخمک اهدا کنی؟مؤدبانهٔ فروش بود. سرم را تکان دادم. اون پسره که باهات اومده... بیاراده و برنامه ریزیشده گفتم: شوهرمه...پوزخندی روی لبهای درشتش نشست. عینک را از چشم برداشت و روی میز گذاشت. شوهرته و حلقه دستت نیست؟
- نام کتاب: ایاز و ماه
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: اکرم محمدی
- صفحات: 3207