آخرین رمان های ویژه
خلاصه کتاب:
_خانواده ی خوبی ان حاج خانم، من خیر بچه ی خودم رو میخوام. _دلش رضا نیست حاجی. _بچه است اون چه میفهمه چی به صلاحشه. صداشون رو میشنیدم، صداشون برام صیقل کشیدن روی فلز زنگ زده بود. معمولا انگشت هام رو داخل گوشم میبردم و گوش نمیدادم اما الان مجبور بودم، چون داشتن به زور راهیم میکردن سمت زندگی ای که برای من نبود. جایی که اصلا برای من نبود، من بلدش نبودم و حتی نمیخواستم یاد بگیرمش. _تا اومدن رستگار صبر کنیم. حاج بابا شمشیر از رو بسته بود نمیخواست برای لحظه ای صبرکنه.
- نام کتاب: منتهی به خیابان عشق
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: صدای بی صدا
- صفحات: 1872