آخرین رمان های ویژه
خلاصه کتاب:
هیجده سال از ورشکستگی کارخونه ایرج میگذره و حالا به کمک دو تا دامادش کارخونه سر و سامونی گرفته داستان درباره زندگی خصوصی و شخصیت بچه های ایرج و مشکلاتی هست که دشمن ایرج برای کارخونه ایجاد میکنه .....(ماهرخ دختر بزرگ خونواده ) 5 ساله که با شوهرش سیاوش رابطه ای نداره و در استانه طلاقه. بهرخ (دختر کوچیکتر ) به تازگی با سیاوش ازدواج کرده و مشکلات خودشونو دارن. فرخ (پسر بزرگ خونواده )که خودشو مسئول خونواده میدونه قرار بود با دختری ازدواج کنه ولی ... شاهرخ (ته تغاری خونواده ) پسری سر به هوا و شیطونه که به دلایلی اصرار به ازدواج با دختر عموش داره
- نام کتاب: فتح شکست
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمایی
- نویسنده: سحر پریچهر
- صفحات: 747
خلاصه کتاب:
ما را لکه ی ننگ می خوانند. ما را بلای خانمان سوز و مدرس شیطان می خوانند. ما به انتظار طلوع آفتاب مرگ نشسته ایم اما…چه کنیم؟ که ما را مردگان نیز پذیرای بزم خویش نمی شوند… ما نان مان به خون جگر آغشته و خواب مان کابوس بی سرپناهی فرداست. ما عروسیمان سوگ بود و سوگمان عروسی. ما را کسی شامل لطف نکرد تا بالای سرمان قند بسابد.. ما را پی چیدن گل و گلاب نفرستادند. ما بله گفتیم و کسی زیر لفظی پیشکشمان نکرد. ما با لباس سفید نرفتیم که با کفن سفید بازگردیم.. ما مرگ را به انتظار نشسته ایم… باشد که رویای سفیدمان به حقیقت بپیوندد.
داستان زندگی چند زن و مشکلات به وجود آمده از ازدواج آنها. ازدواج هایی که عادی نبوده و زندگی رو برای زنهای داستان سخت کرده. حالا باید این زن ها گلیم خودشون رو از آب بکشند بیرون که بعضی هاشون تنهان و بعضی هاشون هم شاید کسی رو داشته باشند اما…. پایان خوش
- نام کتاب: بی همسرای
- ژانر: اجتماعی
- نویسنده: سحر پریچهر
- صفحات: 447
خلاصه کتاب:
ترنم با پدری متعصب و سخت گیر، تمام دلخوشی زندگیش به وجود مادرش و پسرخاله اش الیاس عجین شده. صمیمیت و وابستگی او و الیاس به کودکیشان محدود نشده و همچنان باقیست. با اتفاقاتی آراز برادر ناتنی الیاس درگیر زندگی ترنم و الیاس میشود و فصل تازهای از زندگی برایشان رقم می خورد.
- نام کتاب: ناجی زخم خورده
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: نرگس
- صفحات: 1341
خلاصه کتاب:
اتوبان مثل ماری سرد و تاریک به نا کجا آباد می رفت. باد سرد اواخر زمستان گاهی تکانی به ماشین می داد؛ اما سرعت پژوی سیاه آنقدر زیاد بود که در مقابل باد سر خم نکند. جای تعجب داشت اتوبان که همیشه حتی در آن ساعت شلوغ بود ، آن شب خلوت بود و جز تک و توک ماشین هایی که شاید از مهمانی به خانه بر می گشتند ، خبری نبود.
اما راننده پژو شاید به عادت همیشه در خطوط خالی و خلوت لایی می کشید. همراهش سر خوش و هیجان زده بی آنکه از دیوانه بازی های دوستش بترسد همراهی اش می کرد. صدای موزیک تند و دیوانه کننده با آن ضرب آهنگهای کوبنده و وحشیانه ماشین را می لرزاند. راننده و جوان کنار دستی اش با تک ضرب ها خودشان را تکان می دادند و با پیچش ماشین خم و راست می شدند. اما پسر جوانی که تنها روی صندلی عقب نشسته بود انگار در دنیای دیگری سیر می کرد.
- نام کتاب: از این همه جا
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: تکین حمزه لو
- صفحات: 331
خلاصه کتاب:
ده سالم بود. داشتند آش پشت پایت را میپختند. با مامان آمده بودیم برای کمک. لباس سربازی به تن داشتی و کولهای خاکی رنگ کنار پایت روی زمین بود. یک پایت را روی پلهی پایین ایوان گذاشتی. داشتی بند پوتینت را محکم میکردی. من را که دیدی لبخند زدی. صاف ایستادی و کلاهت را برداشتی. موهای سیاهت را تراشیده بودی. خندیدی. خندیدم. کچل شدی سیا. سرت را رو به عقب بردی. خندهات وسعت و چال لپت عمق گرفت. لحظهای در خندهات گیر کردم. هنوز بچه بودم. آن روز نمیفهمیدم چه به سرم آمده است. فقط چال لپی که دوست داشتم عمیقتر شده بود، همین! ورپریده! سیا نه، آقا سیاوش. زندایی قربان قد و بالایت رفت: "ایشالا دومادیت قربونت برم." عزیز رشتهها را داخل دیگ ریخت و کوثر، دختر دایی مرتضی با خجالت آش را تند و تند هم زد. توجه: «با الهام از یک داستان واقعی »
- نام کتاب: قصه ی لیلا
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی، درام
- نویسنده: فاطمه اصغری
- صفحات: 1077
خلاصه کتاب:
الینا نریمان دانشجوی تئاتر است او در یک خانواده ثروتمند و بیقید با پدری قمارباز زندگی میکند و مادرش هم مدتها قبل با استاد موسیقیاش فرار کرده و او را تنها گذاشته است. الینا علاقهای به دنیای پدرش و خانهشان ندارد و همیشه کمبود پدری واقعی و مادری دلسوز را احساس میکند. یک روز در دانشگاه که الینا از روابط روزمره با دوستان و کلاسهایش خسته است، در حال قدمزدن به کافهای به اسم «کافه کتاب» که تازه در نزدیکی دانشگاه بازشده، میرود. محیط کافه و نبودن گارسون برای گرفتن سفارش توجهش راجلب میکند و وقتی برای سفارش دادن کاپوچینو به سمت پیشخوان میرود، متوجه میشود مرد میانسال تقریبا چهل و چند ساله صاحب کافه دچار نقصی در پای خود است. طولی نمیکشد که از مکالمات همکلاسیهایش که بعد از او به کافه آمدهاند، متوجه میشود که صاحب کافه دکتر جانبازی است که تازه به ایران برگشته و کلی هم کتاب نوشته و ترجمه کرده است
- نام کتاب: موهایم را تو بباف
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی، اختلاف سنی
- نویسنده: سیده حنانه حسینی
- صفحات: 282
خلاصه کتاب:
ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه، ازش جدا میشه. با نابود شدن زندگی ناز، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه، این دفعه نوبت ناز بود که اومده بود انتقام بگیره و تو این راه از سیاست مدار بزرگی کمک میگیره تا...
- نام کتاب: سس خردل جلد دوم
- ژانر: عاشقانه، انتقامی، اجتماعی
- نویسنده: فاطمه مهراد
- صفحات: 1277
خلاصه کتاب:
بذار از خودم برات بگم! یه بد ِن پر از زخم... دستایی که مدام میلرزن و یه گلو پر از بغض. روحی پر از درد و قلبی که یخ زده. یه آدم کلافه که سعی داره بخوابه. یه آدم که وقتی با خودش حرف میزنه از کلمه خفه شو زیاد استفاده میکنه. یه آدم که دیگه به چیزی فکر نمیکنه. فراموش کرده! من خیلی خستم. از صداهای بلند آدما خستم. از دور بودن خستم. از خستگی همیشگیم خستم، از تو خستم. حتی از خودمم خستم.. کاش این ادما میتونستن کمی شبیه تو باشن. نبودت واقعا ترسناکه.
- نام کتاب: پلی به زمان
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: مرجان جانی
- صفحات: 552
خلاصه کتاب:
تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی…هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم، انگشتان کوچکم زنجیر زنگ زده تاب را میچسبد و پاهایم را روی زمین میفشارم. کشان کشان پاهایم را به عقب میبرم، سنگ ریزه های زیر کتونی هایم خش خش میکند. خوب که عقب میروم به ناگه خود را رها میکنم و تاب میخورم، هی تاب میخورم و…تاب تاب عباسی، خدا جونم چه نازی تاب تاب عباسی، خدا منو نندازی. اگه منو میندازی، بغلِ… ناگهان میافتم روی زمین، زانو هایم درد میگیرد. لولای قدیمی تاب قیژقیژ صدا میکند، چرا کسی برای بلند کردنم نمی آید؟ بغض میکنم. انگار که تاب هم خواسته بود مرا از رویایی که برای خود ساخته بودم به بیرون پرت کند. نه کسی هولم میدهد، نه کسی بغلم میکند
- نام کتاب: تکتم 21 تهران
- ژانر: اجتماعی، درام
- نویسنده: فاخته حسینی
- صفحات: 403
خلاصه کتاب:
صورتش غرقِ عرق شده و نفس های دخترک که به گوشش میخورد، موجب شد با ترس لب بزند. برگشتی! دست های یخ زده و کوچکِ آیه دستان خاویر را گرفت. برگشتم…برگشتم چون دلم برات تنگ شده بود. مرد تلخ و گزنده پوزخند زده و دخترک را رها کرد. وارد خانه شد و…
- نام کتاب: کوچه عطرآگین خیالت
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: رویا احمدیان
- صفحات: 1432