دانلود رمان ایاز و ماه pdf از اکرم محمدی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان ایاز و ماه
گاهی فقط یک قدم اشتباه میتواند کلاً آیندهات را بکوبد و از نو، با یک داستان دیگر بنویسد. مثلاً من الان باید در گمشتپه باشم، عروس بیگ مراد، نه در این اتاق بیمارستانی، کنار مردی که نمیشناسم…صدای بم و پرنفوذ دکتر شانههایم را بالا پراند. اومدی تخمک اهدا کنی؟مؤدبانهٔ فروش بود. سرم را تکان دادم. اون پسره که باهات اومده… بیاراده و برنامه ریزیشده گفتم: شوهرمه…پوزخندی روی لبهای درشتش نشست. عینک را از چشم برداشت و روی میز گذاشت. شوهرته و حلقه دستت نیست؟