ناب رمان
دانلود رمان های ناب پرطرفدار
ناب رمان
مطالب محبوب

رمان چشمان

دانلود رمان چشمان pdf از نگار

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF

موضوع رمان:عاشقانه، بزرگسال، رازآلود

 

خلاصه رمان چشمان

با مرگ پدرش که یک تاجر ناموفق بود مجبور میشه به خونه همکار پدرش بره تا تکلیف اموال و بدهی های پدرش مشخص شه! اما این اقامت پر دردسر تو خونه بهزاد باعث میشه متوجه رفتار های عجیب بهزاد بشه و کم کم راز هایی از گذشته چشمان و بهزاد رو میشه! رازهایی که باعث یه رابطه ممنوعه میشه… رابطه ای که تازه شروع ماجراست! پایان خوش این رمان یک ماجرای واقعی و عاشقانه است

قسمتی از متن رمان چشمان

میشه پس تا میشد خودمو سرگرم کردم ساعت ۴ بود با رکس جدید سر خاک رکس خودمون بودیم،که در بازشد بهزاد اومد تو
نمیدونم متوجه ما نشد یا از قصد نگاه نکرد اما پیاده که شد رکس پارس کرد بهزاد برگشت سمت ما مکث کرد سلام کردم سر تکون داد

اما نیومد سمت من رفت خونه پس باز برنامه همینه که از من دوری کنه عصبی بلند شدم دردت چیه؟ نگران منی؟ آقا من خودم میخوام ! اینو بفهم ! با حرص به سمت خونه رفتم وارد شدم پا تند کردم رفتم بالا بهزاد تو اتاقش بود قبل اینکه من در بزنم خودش در رو باز کرد

خودش در رو باز کرد تو دستش یه سری برگه بود با دیدن من ابروهاش بالا پرید اخم کردم و گفتم – میشه حرف بزنیم؟ سری تکون داد و گفت آره، اما الان اینارو باید ببرم جلسه اومده بودم دعوا کنم سفت و محکم و شاکی اما تا بهزاد اینجوری گفت
اشکم ریخت اومدم برگردم سریع دستم رو گرفت

منو کشید بغلش يه بغل محكم آروم تو گوشم گفت من خودم نمیدونم دارم چه غلطی میکنم … پس خواهش میکنم تو آروم باش ! سر تکون دادم محکم تر بغلم کرد دوست داشتم تا ابد تو این حال بمونم حس بدنش دورم حال خوبی بهم میداد
اما حیف که بیشتر از این سهم من نمیشد

بهزاد موهامو بوسید آروم از من جدا شد و گفت آروم از من جدا شد و گفت نزدیکه میبرم اینارو میدم و میام… باشه؟ سر تکون دادم اما نگاهش نکردم نفس کلافه ای کشید خم شد گونه ام رو بوسید و گفت – زود میام با این حرف رفت سمت پله ها رکس که تمام مدت دور پای من بود برای بهزاد پارس کرد

سرش رو دست کشیدم آروم باشه برگشتم اتاق حوله ام رو برداشتم دیگه نمیدونستم تا برگشتن بهزاد چکار کنم بهترین کار دوش گرفتن بود حوله ام رو برداشتم رفتم حمام رکس هی میپرید خودش رو میزد به در،تا بیاد تو اما بهش توجه نکردم رفتم زیر آب داغ واقعا باید چکار کنم؟

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
با مرگ پدرش که یک تاجر ناموفق بود مجبور میشه به خونه همکار پدرش بره تا تکلیف اموال و بدهی های پدرش مشخص شه! اما این اقامت پر دردسر تو خونه بهزاد باعث میشه متوجه رفتار های عجیب بهزاد بشه و کم کم راز هایی از گذشته چشمان و بهزاد رو میشه! رازهایی که باعث یه رابطه ممنوعه میشه... رابطه ای که تازه شروع ماجراست! پایان خوش این رمان یک ماجرای واقعی و عاشقانه است ✔️
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    چشمان
  • ژانر
    عاشقانه، بزرگسال، رازآلود
  • نویسنده
    نگار
  • ویراستار
    ناب رمان
  • صفحات
    2059
  • منبع تایپ
    ناب رمان
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 40,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
درباره سایت
ناب رمان: مرجع دانلود رمان برای موبایل و کامپیوتر. رمان‌های عاشقانه، تاریخی، فانتزی و ... را با بهترین کیفیت دانلود کنید. ❤️📚📱\" توضیحات متا خلاقانه: در ناب رمان، کلمات جان می‌گیرند و شما را به دنیایی دیگر می‌برند. ✨ دانلود رمان و غرق شدن در خیال، همین حالا! 🌊
آمار سایت
  • 635 نوشته
  • 464 محصول
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.