دانلود رمان یراق [جلد ²] pdf از مریم اندریانی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه رمان یراق [جلد ²]
نواز، دختر خودساختهای که تمام زندگیاش با سختی و غم سپری شده و خودش رو وقف اطرافیانش کرده. درست وقتی فکر میکنه دنیا کمکم داره روی خوش بهش نشون میده، با ورود افراد جدید به زندگیش سونامی به پا میشه. و تنها کسی که میتونه مرهم درد های زندگیش باشه، پزشکی به نام برهانه.
قسمتی از متن رمان یراق [جلد ²]
سویل کجاست؟ انتظار داشتم بیاد دنبالم. دوباره لحظاتی سکوت. گلوش رو صاف کرد. –مشغول دانشگاهه، میدونی که امتحاناتش شروع شده. خرخون تر از اون هم تو دنیا وجود ندارد. لبخند مصنوعی زد. –برم یه آب معدنی بگیرم بیام، گلوم خشکه. –باشه. –به محض دور شدنش شمارهی نیاز رو گرفتم.
همین که صداش تو گوشم پیچید انگار بار سنگینی از روی دوشهام برداشته شد. –الو –نیاز؟ خوبی؟ صداش خش دار به نظر می رسید. –نواز؟ معلومه که خوبم .اول سلام بعداًکلام. –تو قاموس ما سلام رو به کسی میگن که غریبه باشه، دوما هم، همین چند ساعت پیش قبل پرواز باهات حرف زدم. –آره. سنسورهام دوباره به کار افتاد.
نیاز هم طبیعی نبود. –چته؟ چرا دپرسی؟ پیمان هم عین توعه. چیزی شده؟ این چند روز چه اتفاقی افتاده؟ هول شدن دختر احمقم رو هم متوجه شدم. –بابا هیچی نشده. آخه چی میتونه بشه. زنی توی دلم شروع به رخت شستن کرد. پوزخند صدا داری زدم. –بچه جون انگار یادت رفته تو بغل کی بزرگ شدی. باش تا بیام. صورتم رو بین دست هام گرفتم و نفسم رو کلافه بیرون دادم.
سوارشد و راه افتاد ولی تغییر حالتی ندادم. داشتم تکه های پازل رو پیشهم میچیدم. تا اینکه به بهترین نتیجه رسیدم. سریع شمارهی سویل رو گرفتم .خیلی عجیب به نظر میرسید ولی صدای گوشی که از داشبورد بلند شد، شبیه صدای موبایل سویل بود. تک خندهای زدم و دستم رو به طرف داشبورد دراز کردم. –انگار توهم زدم ،صدای گوشی سویل. … دستم توی فاصله ی یک انگشت با داشبورد اسیر دستش شد.
صبرم سر اومد. محکم پسش زدم. –پیمان چیشده؟ همش باید عر بزنم چیشده؟ خب بنالین دیگه. اعصابم رو خورد کردین. –هیس، مثلاًدارم رانندگی میکنم ها. –منم مثلا دارم سوال میپرسم، گوشی سویل اینجا چیکار میکنه؟ چرا دودسه روزه جوابم رو نمیده؟ زد کنار و مثل تمام وقت هایی که کلافه بود دست توی موهاش کرد.