دانلود رمان پای مرام pdf از سودا ترک
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF
موضوع رمان: عاشقانه، خانوادگی
خلاصه رمان پای مرام
در محلهای قدیمی و در دل کوچههای پایینشهر، احمد، جوانی بیستساله و با غیرت، با مادر سختکوش و خواهر نوجوانش زندگی میکند. پدرش سالها پیش به خاطر پول، آنها را رها کرده و احمد با کار کردن در خواربارفروشی محله و زحمت روزانه، تلاش میکند تا زندگی را برای خانوادهاش بگذراند. هر روز با دوست سرخوش و بامرامش، شهاب، از دل محلههای اعیانی میگذرد، جایی که رؤیاها و حسرتها روی سرشان سنگینی میکند. اما شرایط، احمد را در دو راهی سختی قرار میدهد…
قسمتی از متن رمان پای مرام
مامان که از نگرانی بیخواب شده بود، دستشو گذاشت روی شونه ام و گفت: – احمد، فقط مراقب خودت و ستایش باش. قول بده که این قضیه رو با عقل حل میکنی، نه با خشم. بازم میگم به پلیس بگیم. بهش لبخند زدم و قول دادم، هر چند خودمم میدونستم که شاید مجبور بشم برای دفاع از خانواده ام، پا روی خیلی چیزها بذارم.
صبح روز بعد با شهاب و امیر به سمت پاتوق حسن رفتیم. این بار دیگه خبری از خنده و شوخی های همیشگی نبود. هر سه آماده بودیم، هر اتفاقی هم که قرار بود بیفته، ما رو از تصمیممون برنمیگردوند.
وقتی رسیدیم، حسن با نوچه هاش تو قهوه خونه پاتقش نشسته بود و مشغول نرده بازی و بگو بخند بودن. همین که چشمش به ما افتاد، لبخندش خشک شد، قیافه اش ترش رو شد. انگار انتظار نداشت که ما رو اینجا ببینه. بلند شد و با یه پوزخند بهمون نگاه کرد و گفت:
– خوب، اینا رو باش، چه پهلوون از آب در اومدن. با پای خودشون اومدن پیش من؟! با قدم های آروم رفتم جلو و نگاهش کردم. تو صدای من ِی خبری از خشم یا عصبانیت نبود، ولی یه جدیت و راسخ عمیقی تو حرف هام بود که حتی خودم هم تعجب کردم، بلند گفتم:
– حسن، ما اومدیم تا یه بار برای همیشه این بازی رو تموم کنیم. تا وقتی که دست از سر خانواده ام برنداری، محاله ناموس من ِی ِپ بذارم راحت باشی. ناموس نداری تو… که تو خیابونی. حسن با لحن تمسخرآمیزی گفت: – پس با بد کسی در افتادی. حالا ببینم چطوری میخوای جلوم رو بگیری بچه جون مثلا چه غلطی میخوای کنی.